آرايش انتخاباتي 22 نامزد رياست جمهوري يازدهم

ساخت وبلاگ

کسب کرسي رياست جهموري براي هر گروه سياسي از اهم امور است چرا که « پس از مقام رهبري,  رئيس جمهور عاليترين مقام رسمي کشور است ». از همين رو  اقدامات سياسيون از هم اکنون قابل رصد و حتي پيش بيني است. در اين مقال بر آنيم تا با توجه به رفتار رجال سياسي کشور سناريوهاي احتمالي (بخوانيد قريب به قطعي) انتخابات رياست جمهوري يازدهم را از زاويه رقابت ها مورد بررسي قرار دهيم.
بر اساس تحولات سياسي در سال هاي اخير مي توان جريان هاي پيشرو در انتخابات رياست جمهوري آتي را اينگونه تقسيم نمود:

 

1)اصول گرايان:
 
 
2)اصلاح طلبان
 
حال به بررسي اشخاص احتمالي اين طيف هاي سياسي مي پردازيم، اما قبل از آن ذکر اين نکته ضروري است که در هر طيف تنها به بررسي شاخص ترين فرد يا افراد مي پردازيم و در مورد مابقي به اختصار اکتفا مي کنيم:
 
الف) اصولگريان
 
1)سنتي ها:
اصولگرايان سنتي که تا قبل از تشکيل شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي به نام راست سنتي شناخته مي شدند از سه گروه مهم جامعه روحانيت مبارز، جامعه مدرسين حوزه علميه قم و جبهه پيروان خط امام و رهبري تشکيل مي شود. 
اختلاف نظر در هر کدام از اين گروه ها همواره وجود داشته است به گونه اي که در انتخابات رياست جمهوري نهم جامعه مدرسين از کانديداي خاصي حمايت ننمود و هيمن وضع در انتخابات رياست جمهوري دهم براي هر دو جامعه به وجود آمد  هر چند که در انتخابات 88  اکثريت جامعتين از محمود احمدي نژاد حمايت مي کردند. اما نگاهي به تاريخ اين طيف نشان مي دهد که با وجود اختلاف آراء در اکثر موارد به نتيجه واحد رسيده و از فردي خاص حمايت نموده اند.
وجه مميزه قديمي ترين طيف اصول گرا از ديگر گروه هاي سياسي را مي توان در چند امر دانست: 1- محور قرار دادن روحانيت 2- تاکيد زياد بر عقل گرايي و مصلحت انديشي در عين انقلابي گري 3- استفاده از چهره هاي با سابقه و معمولا غير جوان.
راست سنتي از آن رو که مورد هجمه هاي بسيار در خصوص چرخه بسته قدرت قرار گرفته است به سمتي خواهد رفت تا ضمن مشخص کردن ماهيت انقلابي خود از چهره هايي که توان حاشيه سازي براي آنان بيشتر است استفاده ننمايد، از همين رو قطعا با انتخاب افرادي که در فتنه 88 مواضع صريح و مشخصي داشتند سعي در نشان دادن گفتمان انقلابي خود دارد. با وجود اين مولفه ها در بين افراد مطرح، ولايتي، متکي و پور محمدي نزديک ترين افراد به اين جريان هستند.
 
 علي اکبر ولايتي:
 
ولايتي خود از چهره هاي راست سنتي است. زماني که کلمه راست تنها به جامعتين و حزب موتلفه گفته مي شد و اصلا دسته بندي راست سنتي و غير آن معني نداشت، ولايتي به عنوان يکي از بارزترين چهره هاي راست شناخته مي شد به گونه اي که بدون شک 16 سال تصدي وزارت امور خارجه توسط وي از تجارب شيرين راست سنتي است خصوصا آنکه دوران نخست وزيري موسوي و رياست جمهوري هاشمي براي اين جريان زمانه مطلوبي نبود. 
بنا بر تصور سنتي ها ولايتي در ماجراي اتحاد اصولگرايان در مجلس و همچنين در فتنه 88 اولا انقلابي عمل نموده است و ثانيا از تندروي و حاشيه سازي دوري کرده است، از همين رو اين گروه معتقد است که ولايتي از رأي بالايي هم در بين سابقين و ريش سفيدان انقلاب و هم در بين جوانان و نيروهاي تازه نفس برخوردار است.
البته بايد توجه داشت که ولايتي تا کنون خود را در معرض انتخاب مردم قرار نداده و سابقه انصراف از انتخابات به نفع هاشمي رفسنجاني را در کارنامه خود دارد لذا انتخابات يازدهم مي تواند فصل جديدي از زندگي سياسي ولايتي را رقم بزند. ?
 
منوچهر متکي:
 
منوچهر متکي از معدود ديپلمات هاي حرفه اي و باسابقه در وزارت امور خارجه بود که پس از جدايي اجباري و برخورد غير اخلاقي جريان انحرافي با او به نقش آفريني در قامت يک بازيگر سياست داخلي متمرکز شد و تجربه دبيري اجرايي جبهه متحد نيز نشان داد مي تواند به ايفاي نقش موثر در ميان اصولگرايان بپردازد. شهريورماه امسال بزرگترين نشست بين المللي سران پس از انقلاب اسلامي در تهران برگزار مي شود که تصويب ميزباني آن يکي از دستاوردهاي ديپلماتيک او در زمان تصدي بر وزارت خارجه به شمار مي آيد. متکي به عنوان يک چهره معتدل و دور از هياهو مي تواند نشاني از ثبات را به دنبال داشته باشد و با استفاده از تجربياتش در حوزه سياست خارجي به بهبود روابط ايران با نظام بين الملل کمک نمايد اما بايد توجه داشت تدوين برنامه عملياتي و شبکه سازي افراد برجسته و شناخته شده مي تواند به تقويت جايگاه سياسي او در داخل کشور کمک نمايد.
 
مصطفي پور محمدي:
 
مصطفي پور محمدي که ازچهره هاي فعال جامعه روحانيت است در سال هاي اخير بيش از قبل به چهره اي رسانه اي تبديل شده است. با اين حال توجه عموم جامعه معمولا به کانديدايي معطوف خواهد بود که توان اصلاح و پيشبرد امور فرهنگي، اقتصادي و ارزشي در سابقه وي به وضوح وجود داشته باشد اما در مورد پورمحمدي آنچه که در افکار عمومي جامعه وجود دارد تصور يک چهره امنيتي و قضايي است لذا در مورد بعد فرهنگي و اقتصادي او سوال هايي در اذهان جامعه وجود دارد، هر چند که اين ضعف را مي توان با ارائه برنامه اقتصادي و فرهنگي و انتخاب چنين شعار هايي جبران نمود .
از سوي ديگر فعاليت مستمر در زمينه مبارزه با مفاسد اقتصادي برگ برنده اي براي او به حساب مي آيد که از توان و تجربه اصلاح گري و عدالت محوري او حکايت دارد.
 
2)ائتلاف برخي فرماندهان سابق دفاع مقدس
با کمي اغماض مي توان گفت که برخي فرماندهان دوران دفاع مقدس که امروزه از آنان به عنوان فرماندهان سابق سپاه نيز ياد مي شود در يک چارچوب فکري مشابه متمرکز هستند، حمايت محمدباقر قاليباف از رودکي و حبيبي در انتخابات اخير خود گوياي اين تشابه فکري  است. با توجه به اينکه اين افراد و برخي ديگر از سرداران دفاع مقدس نظير محسن رضايي و اطرافيان وي نيز قالب هاي نزديک به هم دارند مي توان اينگونه نتيجه گرفت که ائتلافي بين اين افراد به وقوع خواهد پيوست. 
اين نوع تفکر اصولگرايي از جانب برخي از گروه هاي اصولگرا نزديک به دولت باعث شده که اين افراد عزم بيشتري براي احياي خود و تفکر خود بنمايند لذا اصلا عجيب و بعيد به نظر نمي آيد که چنين ائتلافي به وجود بيايد هر چند که بين افراد مذکور تفاوت هاي جدي وجود دارد.
اين اتفاق وقتي جالب تر مي شود که زمزمه هاي  ورود علي لاريجاني به آن را نيز جدي بگيريم. شايد بتوان اصلي ترين عامل نزديکي لاريجاني را به اين تفکر اولا زاويه شديد با دولت و ثانيا سابقه حضور در سپاه و جبهه دانست هر چند که کم رنگ شدن ميل سنتي ها به رئيس مجلس به دليل احتمال حضور ولايتي نيز قطعا از عوامل اين نزديکي است.
 
محمدباقر قاليباف:
 
 آنچه فضا را براي شهردار تهران سخت مي نمايد انتقادهايي است که از عملکرد اطرافيان وي در حوادث بعد از انتخابات رياست جمهوري اخير در رسانه ها مطرح شده است؛ انتقادهايي که اثر خود را در انتخابات مجلس گذاشت. در واقع اگر ائتلاف مذکور به صورت جدي به دنبال پيروزي باشد بايد در مرحله اول بتواند از زير بار اين هجمه ها بيرون آيد، خصوصا آنکه همين اوضاع براي ديگر نامزدهاي اين ائتلاف نيز وجود دارد که البته تأکيد بر گزارش سپاه سيدالشهدا در مورد عملکرد مثبت شهرداري تهران در آشوب و فتنه را مي توان از جمله اين تلاش ها دانست و به نظر مي رسد اين مساعي تا کنون نيز جواب داده است.
 
علي لاريجاني:
 
عملکرد مثبت در صدا و سيما و در مقابله با جوسازي هاي اصلاح طلبان (دوران حاکميت اصلاحات بر فضاي سياسي) يکي از نکات برجسته کاري وي است. گرچه برخي اظهار نظرهايش بعد از انتخابات 88 آبي بر آتش فتنه نبود و حواشي مختلفي را نيز براي وي به وجود آورد. اما کانديداتوري وي از قم و پيوند او با مراجع توانست بار ديگر به کمکش آيد تا از اين حاشيه ها عبور کند و بار ديگر بر کرسي رياست مجلس تکيه بزند. 
منش و عملکرد لاريجاني در ساليان اخير به نحوي بوده است که طيف هايي از اصلاح طلبان نيز به وي متمايل شده اند و همين مسئله مي تواند دايره هواداران او را گسترده تر نمايد گرچه پايگاه اجتماعي لاريجاني آنچنان گسترده نيست و بايد منتظر ماند و ديد او چه شعارها و برنامه هايي براي پيوند بدنه مردمي با خود دارد.
 
محسن رضايي:
 
شکست رضايي در دو دوره انتخابات رياست جمهوري فضاي مناسب سياسي را براي وي رقم نزده است. البته جديت رضايي براي ورود به انتخابات حکايت از آن دارد که براي رفع اين مشکل برنامه اي در دست دارند، سخن اخير او که نامزدهاي ديگر رياست جمهوري را فاقد توان اصلاح کشور دانست نيز به خوبي گوياي اين مطلب است. برنامه اي که از سوي وي مطرح مي شود با محوريت اقتصاد خواهد بود چرا که تورم آخرين سال دولت دهم از يک سو و اهميت جهاد اقتصاد و نقش آن در خوداتکايي در مقابل دشمن - که در سال هاي اخير از جانب مقام معظم رهبري مورد تأکيد قرار گرفته است - توجه مردم را به اينگونه برنامه ها جلب خواهد نمود. گفتني است دبير مجمع تشخص مصلحت نظام در انتخابات سال 88 نيز با چنين برنامه اي به ميدان آمد اما فضاي آن موقع کشور سوال هاي با يا بي علت فعاليت اقتصادي را در مسئولين بيشتر مي پسنديد.
 
3)اتحاد تحول خواه و پايداري
قطعا در نگاه اول اين  اتحاد بسيار عجيب به نظر مي رسد خصوصا براي آنانکه تحولات انتخابات نهمين دوره مجلس را کامل رصد مي نمودند؛ اما نگاهي به تحولات بعد از انتخابات مجلس نشان مي دهد که برخي از افراد هر دو گروه به يکديگر نزديک شدند. علل اين نزديکي نيز از اختلافات بوجود آمده ميان اصولگرايان مجلس نهم به خوبي پيداست، نوع نگرش نسبتا نزديک به هم اين دو جريان به عملکرد خواص در فتنه 88 ، نگاهي نسبتا قريب به يکديگر در خصوص راست سنتي و .... از جمله علل اين اتحاد است.
البته توجه به اين نکته ضروري به نظر مي رسد که اختلاف شديد بين اين دو جريان اصوگرايي خصوصا در مورد ميزان حمايت و رابطه با دولت به حدي است که در صف اول بسياري از اختلافات در انتخابات مجلس نهم افراد اين دو گروه ايستاده بودند، از همين رو اين اتحاد بسيار شکننده به نظر مي آيد. با اين حال نزديکي کنوني تحول خواهان و پايداري ها به يکديگر که تا حدي خود را در جريان انتخاب رياست مجلس نيز نشان داد حکايت از آن دارد که افراد سرشناس هر دو گروه مورد حمايت اين اتحاد خواهند بود لذا حداد، زاکاني، فتاح، الهام و لنکراني را مي توان نامزدهاي محتمل اين دو جريان جوان اصولگرا دانست. با توجه به تمايل بدنه اجتماعي اين دو گروه به يکپارچگي و يکصدايي در مقابل ديگر جريان هاي سياسي انتخاب يک نامزد مشترک نيز محتمل است. برخي معتقدند اين گزينه سعيد جليلي است چرا که اولا اکثر افراد دو جريان به او اعتماد داشته و وي را با توجه به کارنامه مذاکرات هسته اي فردي مناسب مي بينند و ثانيا بدنه اجتماعي اين اتحاد اعم از قشر نخبه آن يعني طلبه  ود دانشجو حاضر به همراهي با اين گزينه هستند.
 
غلامعلي حداد عادل:
 
هرچند اسم حداد عادل را در هيچ گروه و جناح سياسي اصولگرايان نمي بينيم  و در واقع همانند برخي ديگر از اشخاص مطرح جريان راست همچون لاريجاني و قاليباف او نيز خود يک جريان سياسي است، اما قرابت زياد حداد عادل را به جمعيت رهپويان و در مجموع تحول خواهان نمي توان ناديده گرفت،اين مهم را از تلاش هاي زاکاني، توکلي و نادران براي رياست او در مجلس مي توان مشاهده نمود؛ گرچه موفقيتي حاصل نشد. 
جبهه پايداري که حداد عادل را به عنوان يکي از دو سر ليست خود قرار داده بود در خصوص رياست او در مجلس نهم اتفاق نظري ضمني داشتند هرچند که برخي از سرشناسان اين جبهه تا حد امکان در خصوص رياست مجلس سکوت نمودند چرا که بين دو گزينه مطرح هيچ کدام را مناسب ديدگاه خود نمي دانستند، به گونه اي که مي توان گفت اگر احتمال راي آوردن شخص ثالثي وجود داشت قطعا اين اشخاص به صورت جدي از آن فرد حمايت مي نمودند. در روزهاي اول بعد از انتخابات حسينيان طي سخناني حداد عادل را محافظه کار خواند و وي را براي رياست مجلس نامناسب معرفي کرد. حداد عادل نيز که خود را عضو جبهه متحد معرفي مي نمود  در مورد پايداري بيان داشت که خدا کند اين جبهه مجلس را در دست نگيرد. با همه اين مطالب اما اکنون دو طرف به اين نتيجه رسيده اند که مشترکاتشان بيش از افتراقاتشان است. 
آنچه به نظر مي رسد آن است که حداد عادل با توجه به سوابق اجرايي خود بيش از ديگر نامزدها توجه اين اتحاد را جلب مي نمايد.
 
سعيد جليلي:
 
فعاليت در سياست خارجي خصوصا در جايي که تقابل دشمنان خارجي با ما مستقيم شود مي تواند محک خوبي از ميزان پايبندي بر اصول و عملکرد انقلابي باشد. با توجه به عملکرد جليلي در پرونده هسته اي که بدنه اصولگرايي آن را مثبت ارزيابي مي کند بسياري معتقدند وي ظرفيت وجيه المله شدن را در بين اصولگرايان دارد گرچه برخي از منتقدان نکات جدي را در خصوص شبکه ارتباطي و توان اجرايي او بيان مي دارند.  
از سوي ديگر جليلي به دليل جايگاهي که در آن قرار دارد از داد و قال هاي سياسي داخلي دور بوده است و همين نکته باعث شده است در بين تمامي گروه هاي اصولگرا به غير از حاميان دولت از پشتباني خوبي برخوردار باشد. از همين رو دو گروه جوان اصولگرايان در صورت عملکرد آتي برنامه ريزي شده وي مي توانند بر او اتفاق نظر نمايند. 
نکته اي که بايد مورد توجه قرار گيرد اين است که اگر پرونده هسته اي ايران تا انتخابات سال بعد مختومه نگردد حضور وي در انتخابات کمرنگ مي شود و کناره گيري او از شوراي عالي به بهانه انتخابات نيز غير محتمل به نظر مي رسد گرچه اهميت سکانداري تحولات داخلي و خارجي ايران در جايگاه رياست جمهوري مي تواند عامل مهمي در تغيير صفحه بازي باشد.  با اين حال برخي از منتقدين وي نداشتن سابقه برجسته و تجربه اجرايي در کشور را جزو نکاتي مي دانند که ممکن است وي را به حاشيه براند اما بايد منتظر ماند و تيم سازي و برنامه هاي وي را براي جبران اين نقيصه مشاهده کرد.
 
کامران باقري لنکراني:
 
 
لنکراني که  از وزراي دولت اول احمدي نژاد است و همچنان علي رغم انتقادهايش به دولت از آن حمايت مي نمايد در ميان حاميان دولت وجهه خوبي دارد لذا اقبال هرچند کم و نسبي در ميان آنان به وي وجود دارد، خصوصا آنکه عملکرد وي در وزارت بهداشت بازخوردهاي خوبي را داشت. با اين حال تجربه کم او در عرصه سياسي شانس وي را کمتر از ديگران مي نمايد. لنکراني خود به تنهايي از پايگاه اجتماعي خوبي برخوردار نيست لذا ممکن است براي حضور در انتخابات از پايگاه جبهه پايداري براي ارتباط گسترده تر با مردم استفاده نمايد.
 
4)حاميان دولت
در ابتدا ذکر اين نکته ضروري است که منظور از حاميان دولت آن دسته از افرادي نيستند که تضعيف و تخريب دولت را بر خود حرام مي دانند که اگر منظور آن دسته بودند اکثر اصولگراها را شامل مي شد، بلکه منظور افرادي هستند که خط فکري آنان با دولت يکسان مي باشد در واقع اگر نام اين افراد را دولتي ها بگذاريم بهتر است اما به دليل جلوگيري از سوء تفاهم همان حاميان دولتي ها را استفاده مي نماييم.
اصلي ترين تبليغات حاميان دولت حمايت رئيس جمهور از ايشان است، محبوبيت رئيس دولت خصوصا در برخي مناطق محروم کشور باعث شده تا اين گروه بر اين باور باشند که در انتخابات آينده گوي سبقت را از ديگر اصولگرايان خواهند ربود، صرف نظر از اينکه چه تحليلي را مي توان براي اين ادعا بيان نمود بايد توجه کرد که اين باور در انتهاي دو دولت قبلي بعد از جنگ نيز شکل مي گرفت به گونه اي که حاميان هاشمي رفسنجاني سعي بر آن داشتند تا با تغيير قانون اساسي اجازه شرکت در انتخابات را براي سومين بار متوالي به وي بدهند تا بار ديگر دولت به دست کارگزاران بيافتد، در انتهاي دولت خاتمي نيز به دليل وجود همين تصور معين براي جلب نظر مردم تبليغ مي نمود که راي به وي توصيه رئيس جمهور است. البته واضح است که شرايط کنوني کشور و شعار هايي را که احمدي نژاد و حاميان وي مي دهند بسيار متفاوت است لذا ممکن است که شرايط سال هاي 76 و 84 نباشد اما با توجه به چرخش هاي اخير دولت به نظر مي رسد که حاميان دولت بايد برنامه دقيق تري را براي حضور در رقابت ها در نظر بگيرند.
عزل و نصب هاي صورت گرفته در دولت و همچنين نزديکي و فاصله خط فکري حاميان دولت با خط فکر اصلي آن به اضافه شنيده ها حاکي از آن است که صالحي، نيک زاد، سيد حسن موسوي (ميرحسن موسوي) ،  غضنفري، سيد احمد موسوي محتمل ترين افراد براي اين جريان هستند.
 
تسلط صالحي بر دو زبان و مشي او در تبعيت و همراهي با خواست هاي احمدي نژاد مي تواند عامل مهمي براي مطرح شدن او توسط دولت باشد. البته همراهي و ارتباط او با جناح هاي مختلف نيز مزيد بر علت است که دولت خواهان پررنگ نمودن او در اين فاصله تا انتخابات باشد. البته بايد توجه داشت همين نکات – تبعيت از خواست هاي ديگران و عدم مرزبندي صريح با اصلاح طلبان – بزرگترين نکات منفي است که براي وي مي توان متصور بود.
سيد حسن موسوي و سيد احمد موسوي به دليل آنکه چهره شناخته شده اي در ميان مردم نيستند از شانس کمتري برخوردار هستنند. البته در پايان اين قسمت ذکر اين نکته ضروري است که ابتکار عمل دولت در طرح شعار هاي مورد پسند جامعه و همچنين مطرح کردن مسائل داغ و شور انگيز، پيش بيني ها را در مورد موفقيت يا عدم موفقيت دولتي ها کمي مشکل مي گرداند.
 
ب) اصلاح طلبان
در اين بيان اصلاح طلبان به دو دسته معتدل و افراطي تقسيم بندي شده اند؛ تا قبل از فتنه 88 با بيان اصلاح طلبان افراطي افرادي مثل بهزاد نبوي، سعيد حجاريان و امثال ايشان به ذهن متبادر مي شد اما بعد از فتنه، حق آن است که اين اشخاص را خارج از نظام بدانيم و افرادي مثل سيد محمد خاتمي، موسوي خوئيني ها و... را افراطي معرفي نماييم چراکه مواضع اين افراد در فتنه و پس از آن که تا کنون ادامه دارد افراط را به خوبي نشان مي دهد، براي روشن شدن مطلب اين جمله را از محمد خاتمي مي آوريم: «والله برايم گوارتر بود تا در بين دوستانم در زندان باشم»  
 
1)معتدل ها:
منظور از معتدل ها آن دسته از اصلاح طلباني هستند که در خصوص تقابل با نظام خصوصا در فتنه 88 علني به ميدان نيامده و حتي انتقادهايي را نيز به اين شيوه مطرح مي کردند، و به همين دليل هنوز در داخل نظام به فعاليت مي پردازند و برخلاف افراطيون اين گروه به ملاقات مقام معظم رهبري رفته و از جانب ايشان نيز پذيرفته مي شوند؛ افرادي مثل سيد حسن خميني و  مجيد انصاري در اين گروه جاي مي گيرند.
 
البته فراموش نشود که اين افراد براي احياي اصلاحات فعاليت مي نمايند و حتي علاقه به بازگشت افراطيون به صحنه سياسي کشور دارند، به همين دليل سيد حسن خميني تلاش نمود تا با دعوت از خاتمي در مراسم سالروز رحلت حضرت امام (ره) وي را دوباره به عرصه سياسي کشور برگرداند که البته خاتمي به بهانه سفر به  اردکان از حضور در اين مراسم خودداري کرد تا خود را از حواشي بعدي آن راحت گرداند. خاتمي منتظر بود تا با گرمي از وي استقبال شود اما نظام روي چندان گرمي نشان نداد.
معتدلين اصلاحات براي دستيابي به هدف کنوني خود که احياي دوباره اصلاحات است بايد به دنبال فردي بروند که نسبت به اصولگرايان نيز نزديک باشد و در عين حال با اصلاح طلبان نيز در بسياري موارد هماهنگي داشته باشد، راهکاري که مدتي پيش صادق زيبا کلام در اختيار اصلاح طلبان قرار داد. اين کار براي اين گروه از اصلاح طلبان کمي سخت است اما با وجود حسن روحاني اين استراتژي چندان هم بعيد به نظر نمي رسد.
 
حسن روحاني با توجه به کارنامه نه چندان مثبتش در ماجراي انرژي هسته اي که با چاپ کتاب اخير اين کارنامه سياه تر نيز شد از اقبال کمتري در ميان مردم برخوردار است و شايد تنها بتوان دل را به حاميان اصلاح طلبش خوش نمود که اين حاميان نيز بدنه اجتماعي خود را از دست داده اند. مضافا آنکه پايگاه اجتماعي اصلاح طلبان نيز به دليل عدم هم سنخي کامل روحاني با خود قطعا کانديدايي ديگر را از افراطي ها بيشتر مي پسندند.
با توجه به اينکه اصلاحات از وضعيت خوبي برخوردار نيست معرفي سيد حسن خميني هم مي تواند براي اين جريان مشروعيت بخش باشد، البته وي در سفر اخير قم بعد از مواجه شدن با پيشنهاد کانديداتوري گفت که من کانديدا نخواهم شد بجاي حمايت از يک نفر بياييد براي اصلاحات کاري کنيد که اگر کسي خواست کانديدا شود حمايت کنيد.
 
2)افراطي ها:
اين دسته که به دليل تقابل مستقيمشان با نظام از وضعيت بسيار نامطلوبي برخوردار هستند بايد براي پاک کردن چهره خود اقداماتي را انجام دهد. يکي از اين اقدامات معرفي کانديدهايي کاملا اصلاح طلب و در عين حال آرام و نسبتا موجه است، از همين رو عارف، جهانگيري (کارگزاران نيز از اين فرد حمايت مي کند)، کمال خرازي بهترين افراد براي اين گروه است.
 

اصلاحات احساس مي نمايد که با معرفي چهره هايي که قبلا محبوب بوده اند مي تواند دوباره خود را احيا نمايد از همين رو سيد محمد خاتمي را گزينه مناسب مي داند.
در مورد کانديد هاي اصلاحات بايد گفت که در مجموع اين گروه در وضعيت نامناسب به سر مي برد و تا هنگامي که تکليف خود را در مرزبندي با دشمنان نظام مشخص نکنند در همين وضعيت خواهند ماند، البته نبايد هيچگاه خطر دشمن داخلي را ناديده گرفت از همين رو اصولگرايان بايد فعاليت اين گروه را رصد کرده و متناسب با آن تصميم گيري کنند.
 
جدول رقابت هاي انتخابات رياست جمهوري يازدهم به تفکيک جريانات سياسي
 

جناح

گروه يا ائتلاف

نامزدهاي احتمالي

اصولگرايان

سنتي

ولايتي، متکي، پور محمدي

ائتلاف برخي فرماندهان سابق دفاع مقدس

لاريجاني، قاليباف، رضايي

اتحاد تحول خواه، پايدراي

حداد عادل, جليل, فتاح, زاکاني؛ الهام

حاميان دولت

صالحي، نيک زاد، سيد حسن موسوي، سيد احمد موسوي، غضنفري

اصلاحات

معتدل ها

حسن روحاني، سيد حسن خميني

افراطي ها

کمال خرازي، عارف، جهانگيري، خاتمي

 
برگرفته از "پايگاه تبييني و تحليلي ديدبان"

 

مذهبی...
ما را در سایت مذهبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8asemoni13663 بازدید : 269 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 2:54